این مقاله به طور مشترک توسط V God و Thibault Schrepel، استاد مدعو در دانشکده مطالعات سیاسی پاریس تکمیل شد.این مقاله ثابت می‌کند که بلاک چین می‌تواند به دستیابی به اهداف قانون ضد انحصار در زمانی که حاکمیت قانون مناسب نباشد کمک کند.از منظر فنی و حقوقی به تفصیل توضیح داده شده است.اقداماتی که برای این منظور باید انجام شود.
حاکمیت قانون همه تعاملات انسانی را مدیریت نمی کند.همانطور که توسط پروژه عدالت جهانی ثبت شده است، گاهی کشورها محدودیت های قانونی را دور می زنند و در موارد دیگر، حوزه های قضایی ممکن است نسبت به یکدیگر غیر دوستانه باشند و از اجرای قوانین خارجی امتناع کنند.
در این حالت، افراد ممکن است بخواهند برای افزایش منافع مشترک به ابزارهای دیگری تکیه کنند.

در مواجهه با این وضعیت، ما قصد داریم ثابت کنیم که بلاک چین یک نامزد عالی است.

به طور خاص، ما نشان می دهیم که در مناطقی که قوانین قانونی اعمال نمی شود، بلاک چین می تواند قوانین ضد تراست را تکمیل کند.

بلاک چین اعتماد بین طرفین را در سطح فردی ایجاد می کند و آنها را قادر می سازد تا آزادانه تجارت کنند و رفاه مصرف کننده را افزایش دهد.

در عین حال، بلاک چین همچنین به ترویج تمرکززدایی کمک می کند که با قانون ضد تراست سازگار است.با این حال، این فرض وجود دارد که بلاک چین تنها در صورتی می تواند قانون ضد انحصار را تکمیل کند که محدودیت های قانونی مانع توسعه آن نشود.

بنابراین، قانون باید از تمرکززدایی بلاک چین حمایت کند تا مکانیزم های مبتنی بر بلاک چین بتوانند در زمانی که قانون اعمال نمی شود (حتی اگر ناقص باشد) کنترل را به دست گیرند.

با توجه به این موضوع، ما معتقدیم که قانون و فناوری را باید متحد دانست نه دشمن، زیرا مزایا و معایبی مکمل هم دارند.و انجام این کار منجر به یک رویکرد جدید "قانون و فناوری" خواهد شد.ما جذابیت این رویکرد را با نشان دادن اینکه بلاکچین اعتماد ایجاد می‌کند، منجر به افزایش تعداد تراکنش‌ها می‌شود (قسمت 1)، و ممکن است تمرکززدایی از تراکنش‌های اقتصادی را در سراسر صفحه ترویج کند (بخش 2).وقتی قانون اجرا می شود باید در نظر گرفته شود (قسمت سوم) و در نهایت به نتیجه می رسیم (قسمت چهارم).

دیفای

قسمت اول
بلاک چین و اعتماد

حاکمیت قانون با گره زدن شرکت کنندگان به یکدیگر، بازی را تعاونی می کند.

هنگام استفاده از قراردادهای هوشمند، همین امر در مورد بلاک چین (A) نیز صادق است.این به معنای افزایش تعداد تراکنش هاست که پیامدهای متعددی را در پی خواهد داشت (B).

 

تئوری بازی و مقدمه ای بر بلاک چین
در تئوری بازی ها، تعادل نش نتیجه یک بازی غیرهمکاری است که در آن هیچ شرکت کننده ای نمی تواند به طور مستقل موقعیت خود را تغییر دهد و بهتر شود.
ممکن است برای هر بازی متناهی یک تعادل نش پیدا کنیم.با این وجود، تعادل نش بازی لزوماً بهینه پارتو نیست.به عبارت دیگر، ممکن است نتایج بازی دیگری وجود داشته باشد که برای یک شرکت کننده بهتر باشد، اما باید فداکاری های نوع دوستانه انجام دهد.

تئوری بازی به درک اینکه چرا شرکت کنندگان مایل به معامله هستند کمک می کند.

هنگامی که بازی همکاری نداشته باشد، هر شرکت کننده استراتژی هایی را که سایر شرکت کنندگان انتخاب می کنند نادیده می گیرد.این عدم قطعیت ممکن است آنها را نسبت به تجارت بی میل کند زیرا مطمئن نیستند که سایر شرکت کنندگان نیز روندی را که منجر به بهینه سازی پارتو می شود دنبال کنند.در عوض، آنها فقط یک تعادل نش تصادفی دارند.

در این راستا، حاکمیت قانون به هر یک از شرکت‌کنندگان اجازه می‌دهد تا سایر شرکت‌کنندگان را با قرارداد متعهد کنند.به عنوان مثال، هنگام فروش یک محصول در یک وب سایت، هرکسی که ابتدا بخشی از معامله را انجام دهد (مثلاً قبل از دریافت محصول پرداخت کند)، در موقعیت آسیب پذیری قرار دارد.قانون می تواند با تشویق پیمانکاران فرعی برای انجام تعهدات خود به ایجاد اعتماد کمک کند.

به نوبه خود، این معامله را به یک بازی مشارکتی تبدیل می کند، بنابراین به نفع شخصی شرکت کنندگان است که بیشتر در معاملات سازنده شرکت کنند.

همین امر در مورد قراردادهای هوشمند نیز صادق است.می تواند اطمینان حاصل کند که هر یک از شرکت کنندگان تحت محدودیت های کد با یکدیگر همکاری می کنند و ممکن است در صورت نقض قرارداد به طور خودکار تحریم شوند.شرکت کنندگان را قادر می سازد تا در مورد بازی مطمئن تر باشند و در نتیجه به تعادل نش بهینه پارتو دست یابند.به طور کلی، اجرای قوانین رمز عبور را می توان با اجرای قوانین قانونی مقایسه کرد، اگرچه در تدوین و اجرای قوانین تفاوت هایی وجود خواهد داشت.اعتماد فقط با کد نوشته شده به زبان کامپیوتر (نه زبان انسان) تولید می شود.

 

B نیازی به اعتماد ضد تراست نیست
تبدیل یک بازی غیرهمکاری به یک بازی مشارکتی باعث ایجاد اعتماد می شود و در نهایت منجر به انجام تراکنش های بیشتری می شود.این نتیجه مثبتی است که جامعه ما آن را پذیرفته است.در واقع حقوق شرکت ها و حقوق قراردادها نقش مهمی در ارتقای اقتصاد مدرن به ویژه با ایجاد اطمینان حقوقی ایفا کرده اند.ما معتقدیم که بلاک چین هم همینطور است.
به عبارت دیگر افزایش تعداد معاملات منجر به افزایش تعداد معاملات غیرقانونی نیز خواهد شد.به عنوان مثال، این مورد زمانی است که یک شرکت با قیمتی موافقت می کند.

برای حل این مشکل، نظام حقوقی تلاش می کند تا تعادلی بین ایجاد اطمینان حقوقی از طریق حقوق خصوصی و اجرای قوانین عمومی (مانند قوانین ضد انحصار) و تضمین عملکرد عادی بازار ایجاد کند.

اما اگر حاکمیت قانون اعمال نشود، برای مثال، زمانی که حوزه‌های قضایی با یکدیگر دوستانه نیستند (مسائل فرامرزی)، یا زمانی که دولت محدودیت‌های قانونی را برای کارگزاران یا نهادهای خصوصی خود اعمال نمی‌کند، چه؟چگونه می توان به همان تعادل دست یافت؟

به عبارت دیگر، با وجود اجرای تراکنش های غیرقانونی در این مدت، آیا افزایش تعداد تراکنش های مجاز توسط بلاک چین (در مواردی که قانون اعمال نمی شود) به نفع منافع عمومی است؟به طور خاص، آیا طراحی بلاک چین باید به سمت اهدافی که توسط قانون ضد تراست دنبال می شود، متمایل باشد؟

اگر بله، چگونه؟این همان چیزی است که در قسمت دوم به آن پرداختیم.

 

 


زمان ارسال: سپتامبر-03-2020